ای برده دل من و جفا کرده
ای برده دل من و جفا کرده
بافرقت خویشم آشنا کرده
بافرقت خویشم آشنا کرده
آخر به جفا مرا بیازردی
آخر به جفا مرا بیازردی
در اول دوستی وفا کرده
در اول دوستی وفا کرده
روی از تو بتا چگونه گردانم
روی از تو بتا چگونه گردانم
پشت از غم عشق تو دو تا کرده
پشت از غم عشق تو دو تا کرده
هر روز مرا هزار بد گویی
هر روز مرا هزار بد گویی
من بر تو هزار شب دعا کرده
من بر تو هزار شب دعا کرده
ای رنج فراق روی و موی تو
ای رنج فراق روی و موی تو
جان ودل من ز من جدا کرده
جان ودل من ز من جدا کرده
وانگه من مستمند بی دل را
وانگه من مستمند بی دل را
در محنت عاشقی رها کرده
در محنت عاشقی رها کرده